جدول جو
جدول جو

معنی پاکیزه بوم - جستجوی لغت در جدول جو

پاکیزه بوم
پاک بوم، سرزمین پاک، پاک تن، پاک نهاد
تصویری از پاکیزه بوم
تصویر پاکیزه بوم
فرهنگ فارسی عمید
پاکیزه بوم
(زَ / زِ)
پاک نهاد (؟) :
جوانی خردمند و پاکیزه بوم
ز دریا برآمد بدربند روم.
سعدی (بوستان).
شنیدم که مردیست پاکیزه بوم
شناسا و رهرو در اقصای روم.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
پاکیزه بوم
پاک تن
تصویری از پاکیزه بوم
تصویر پاکیزه بوم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاکیزه گو
تصویر پاکیزه گو
راستگو، خوش سخن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاکیزه رو
تصویر پاکیزه رو
پاک رو، خوش رفتار، نیک رفتار، پارسا
نیکو رو، زیبا، خوب رو
برای مثال یکی سیرت نیک مردان شنو / اگر نیک بختیّ و پاکیزه رو (سعدی۱ - ۸۷ حاشیه)
برای مثال خاتون خوب صورت پاکیزه روی را / نقش و نگار و خاتم پیروزه گو مباش (سعدی - ۱۰۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاکیزه خو
تصویر پاکیزه خو
پاکیزه خلق، خوش خلق، خوش خو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاکیزه تخم
تصویر پاکیزه تخم
پاک نژاد، پاک زاد، از نسل پاک
فرهنگ فارسی عمید
(اَ خَل ل)
نیک رفتار. درستکار:
یکی سیرت نیکمردان
شنو
اگر نیکمردی و پاکیزه رو.
سعدی.
پدر بارها گفته بودش به هول
که پاکیزه رو باش و پاکیزه قول.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(زَ /زِ تُ)
از نسل پاک. پاک نژاد:
بدو گفت شاه ای دلیر جوان
که پاکیزه تخمی و روشن روان.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(زَ / زِ)
مهذّب:
بدو گفتم ای یار پاکیزه خوی
چه درماندگی پیشت آمد بگوی.
سعدی.
شنید این سخن مرد پاکیزه خوی.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(زَ / زِ)
زیباروی. نکومنظر. صبیح المنظر. وضّاء. (صراح) (منتهی الارب). واضی ٔ. (منتهی الارب) : به آمل رسید روز آدینه... افزون از پانصد ششصدهزار مرد بیرون آمده بودند مردمان پاکیزه روی و نیکوتر. (تاریخ بیهقی).
دلبند خوب صورت پاکیزه روی را
نقش ونگار و خاتم پیروزه گو مباش.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(اَ لَ)
گویندۀ سخنان پاک و شایسته:
دو مرد خردمند پاکیزه گوی
بدستار چینی ببستند روی.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پاکیزه تخم
تصویر پاکیزه تخم
از نسل پاک پاک نژاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکیزه خوی
تصویر پاکیزه خوی
آنکه خویی پاکیزه دارد پاکیزه خلق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکیزه روی
تصویر پاکیزه روی
زیبا روی نکو روی نکو منظر صبیح المنظر پاک رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکیزه گو
تصویر پاکیزه گو
پاکیزه گوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکیزه رو
تصویر پاکیزه رو
آنکه روش پاکیزه دارد نیک رفتار درستکار. پاکیزه روی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکیزه قول
تصویر پاکیزه قول
پاکیزه گوی پاکیزه زبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکیزه گوی
تصویر پاکیزه گوی
آنکه سخنان پاکیزه گوید گوینده سخنان پاک و شایسته
فرهنگ لغت هوشیار